یک شب دلی به مسلخ خونم کشید و رفت
دیوانه ای به دام جنونم کشید و رفت
دیوانه ای به دام جنونم کشید و رفت
پس کوچه های قلب مرا جستجو نکرد
اما مرا به عمق درونم کشید و رفت
اما مرا به عمق درونم کشید و رفت
یک آسمان ستاره ی آتش گرفته را
بر التهاب سرد قرونم کشید و رفت
بر التهاب سرد قرونم کشید و رفت
من در سکوت و بغض و شکایت ز سرنوشت
خطی به روی بخت نگونم کشید و رفت
خطی به روی بخت نگونم کشید و رفت
تا از خیال گنگ رهایی رها شوم
بانگی به گوش خواب سکونم کشید و رفت
بانگی به گوش خواب سکونم کشید و رفت
شاید به پاس حرمت ویرانه های عشق
مرهم به زخم فاجعه گونم کشید و رفت
مرهم به زخم فاجعه گونم کشید و رفت
تا از حصار حسرت رفتن گذر کنم
رنجی به قدر کوچ کنونم کشید و رفت
رنجی به قدر کوچ کنونم کشید و رفت
دیگر اسیر آن "من" بیگانه نیستم
از خود چه عاشقانه برونم کشید و رفت
از خود چه عاشقانه برونم کشید و رفت
افشین یداللهی
۵ نظر:
دیگه آدرستو گم نمیکنم :)
دیگه آدرستو گم نمیکنم :)
:)
برام آشناست! تو تی.وی پخش کرده؟
نمی دونم زهرا جان. خیلی اهل تی وی!! نیستم. من این شعرو با صدای علیرضا قربانی شنیدم و فوق العاده لذت بردم. برات ایمیل می کنمش.
ارسال یک نظر