یکشنبه، خرداد ۳۰، ۱۳۸۹

مگه می شه؟!!
ها بگو...
مگه می شه؟!!
مگه می شه به تو ایمان داشت و این همه بی تاب بود؟!!
مگه می شه تو رو باور داشت و اینگونه سرگردان صحرای حیرت بود؟!!
مگه می شه تو توی دل باشی و این همه گرد غربت روش بشینه؟!!
ها تو بگو...
مگه می شه؟!!
مگه می شه؟!!
اگر اینگونه ام، آنگونه بودن و آنگونه زندگی کردن رو بهم یاد بده...

۳ نظر:

همه هستی من گفت...

حوصله کن

صبح که باران آمد

همه ی ما

زیرِ فواره ی گل سرخ

نماز خواهیم خواند.

آمین گفت...

مگه میشه مریم؟! جوابش تلخه مگه نه..............

فاطمه بالازاده گفت...

آدم خیلی باید بزرگ بشه تا بفهمه که میشه یا نه!!!