جمعه، تیر ۰۴، ۱۳۸۹

حضرت علی(ع) از سوی دشمن کافرش مورد حمله قرار گرفت. خصم، خدو بر صورت او انداخت که این خشم علی را برانگیخت. او در پاسخ خصم ضربتی وارد نکرد و چون یارانش دلیل را جویا شدند، گفت که غضب، نیت وی را آلوده می کرده، که اگر او در این حال به دشمن ضربت وارد می کرد، فعل او برخاسته از شمشیر حق نبوده که از شمشیر نفس بوده است.
.
.
بر این باورم که هرگز نباید برای شناختن اسلام، فعل مسلمین را مرجع و اصل دانست. اسلام را باید از کتاب و از رسول آموخت و از علی (ع). او که حجّت مسلمانی من است. او که ضامن وجود انسانیت، مردانگی، کمال، شجاعت، آزادگی و شرافت برای من است. اوست که اگر نبود به امکان وجود همه اینها شک می کردم.
اگر علی نبود، مرغ حق را که در دل تاریکی شب تا به صبح ناله حق...حق...حق سر می دهد را دیوانه ای می دانستم که "ناممکن" را طلب می کند. اگر علی نبود، حقی نبود، حقیقتی نبود، صبحی نبود، حاصلی نبود. آری! علی حاصل خداست! هدیه خداست به انسان. او را از دل خانۀ خود تقدیم بشریت کرد. تحفه عرش کبریاست.
این خونریز خشمگین صحنه پیکار، این سوختۀ خاموش خلوت محراب، این شیر خلوت گزیده در نخلستان.... این علی! همو که برایم نماد و سمبل تنهایی است... موسای بی هارون، عیسای بی حواریون، محمد بی خدیجه، بی ابوذر، بی علی.... علیِ تنها... دلیل اسلام من است.

۲ نظر:

آمین گفت...

علــــــــــــــــی! خدا میدونه چقدر دلم میخواد بازم نوازشم کنه... مریم دلم گرفته!...

زینب گفت...

امروز یه حدیث از حضرتش خوندم، خیلی به دلم نشست:
"نادان" دانا را نمی شناسد، چون قبلا دانا نبوده است. اما "دانا" نادان را می شناسد، چون قبلا نادان بوده است.
مریم! دلم به حال "دانا" و "نادان" نسوخت، اهمیتی نداشت که آنها همدیگر را بشناسند یا نه! که آنان را با یکدگر سرو کاری نیست..
دلم به حال خودم سوخت! کسیکه "در آرزوی دانائی" است! در آرزوی دانایان است!
دانایان نمی شناسندش، و او آنها را می شناسد!