داشتم آماده می شدم برای نماز. صدای ملایم شهرام ناظری در اتاقم پیچیده بود. من در خیال هایم غوطه ور. در اندیشه بی وفایی خودم و وفاداری تو. در اندیشه عهدهای گسسته ام. در اندیشه بی شرمی ام که هر بار عهدی نو بسته ام. غرق بودم در حسرت پیمانی که نگسلد. قرآنی که از سرم بر زمین نگذارم. سجده ای که بر نخیزم. الهی بمحمّداٍ...
شهرام ناظری می خواند: صد بار اگر توبه شکستی باز آی...
شهرام ناظری می خواند: صد بار اگر توبه شکستی باز آی...